وقتی قشنگ ترین اتفاق زندگیت دو ساله می شود!!!
سلام خدا رو شکر با وجود همه مشکلات و نه آوردن ها بالاخره موفق شدیم که برای محمدمهدی یه تولد بگیریم. برابر با دوشنبه 12 دی ماه بعد از اینکه بابا مصطفا صبح امتحانش رو داد حدود ساعت 7 بود که مهمونا اومدن. یه تولد مختصر بود. از ظهر خاله راضیه جون و علی و خاله لیلا جون اومده بودندو البته خاله لیلا جون کاری داشتند که باید میرفتند اما راضی جون و علی بودند. ماشاءالله و لا حول و لا قوة الا بالله ساعت 7 هم دایی جان جلال به همراه گیتی جون و خاله فاطمه اومدند. کمی بعد هم مامان طاهره جونی اومد. بابا حاجی بنا به دلایلی نیومدند. اما خب یه سر زحمت کشیدن و اومدن و برای مجمد مهدی و علی کادو اوردند. دستشون درد نکنه. یه ...